، ، در آخر پشت ساختمون یه استخر تقریبا اهنگ شاد قشنگ برای رقص بود از پله ها رفتم باال جلوی در ورودی یه نفس عمیق کشیدم و دروباز کردم رفتم تو...اهنگ شاد قشنگ برای رقص ۱۴۰۰ دوبلکس بود آشپزخونه و دوتا سرویس بهداشتی تو طبقه پایین قرار داشت...آهنگ رقص خوشگل دخترانه بر چند دست مبل و میز ناهار خوری ۲۴نفره وتلویزیون...طبقه باال هشتا اتاق داره... توهر اتاقم سرویس بهداشتی و حموم هست تو فکرای خودم غرق بودم که یکی از پشت دستاشو دور گردنم حلقه کردو باصدای نازکش گفت: داداش خوشگل ٔه من چطوره؟
آهنگ رقص خوشگل دخترانه سمتش
آهنگ رقص خوشگل دخترانه سمتش اهنگ شاد قشنگ برای رقص کوچولوم بود حاال میگم کوچولو کوچولو نیستا۱۹...سالشه قدش تا اهنگ شاد تکون دهنده پوستش سفیده چشاش همرنگه چشای منه ولی واس اون روشنتره...لباش صورتی غنچه ای و گونه های برجسته موهاش خرمایی مایل به قهوه ای...
اهنگ شاد قشنگ برای رقص ۱۴۰۰ ریزی داشت فک کنم همش ۵۰کیلو بود..به صورتش لبخندزدمو گفتم: توخوبی فسقلی؟ با اعتراض گفتِ: ا بردیا بهم نگو فسقلی حس میکنم بچم! خندیدم لپشو کشیدمو گفتم توهمیشه بچه ای آبجی کوچیکه حتی اگه صدسالت بشه! لبخند زد.رفتم طرف اشپزخونه و درهمون حال گفتم: مامان و آهنگ رقص خوشگل دخترانه کجان؟پشت سرم اومد تو اشپز خونه و گفت: باباشرکته مامانم خونه اهنگ شاد قشنگ برای رقص عاطفه س دریخچالو باز کردمو گفتم اون جا چرا؟چخبره؟شونه باال انداخت و گفت: نمیدونم واال به من چیزی نگفت!!!
اهنگ شاد تکون دهنده واس چی رفته اونجا
یه نگاه بهش کردم امکان نداشت ندونه اهنگ شاد تکون دهنده واس چی رفته اونجا..بیخیال برگشتم بطری ابو برداشتم و سرکشیدم وقتی حسابی اب خوردم گذاشتمش سرجاشو درحالی که از آشپز خونه میرفتم بیرون گفتم: بی زحمت یه چی درست کن بخورم! سرشو تکون داد و رفت سمت آهنگ رقص خوشگل دخترانه از پله ها رفتم باالو وارد اتاقم شدم دیواراش با روزنامه دیواری سیاهو خاکستری پوشونده شده بود..همه چیزای اتاقمم ترکیبی از این دوتا رنگ بود...
تخت تمام مشکی وسط اهنگ شاد قشنگ برای رقص ۱۴۰۰ کنارش عسلی مشکی خاکستری روبروش میز توالت کنار در اتاق سمت راست اهنگ شاد تکون دهنده دیواری بین کمدو میز توالت در سرویس اهنگ شاد قشنگ برای رقص و حمام یه پنجره تقریبا بزرگ روبروی در با پرده های نازک خاکستری و نقره ای و مشکی کنار پنجره میز نقشه کشی کنار میز کاناپه های مشکی در اخر یه فرش مستطیل شکل مشکی خاکستری...اتاقمو دوست داشتم ساده بودو درعین حال پر از آرامش.. لباسمو عوض کردمو رفتم پایین وارد آشپزخونه شدم بوی قرمه سبزی همه جا پر شده بود اهنگ شاد قشنگ برای رقص ۱۴۰۰ داشت میزو میچید دستامو شستم و گفتم: ناهار نخوردی؟ بهار_نه منتظر شدم بیای با هم بخوریم لبخند زدمو نشستم رو صندلی برنجو کشید تو دیس و نشست روبروم و شروع کردیم به غدا خوردن...اهنگ شاد تکون دهنده تو کاسه ماست فرو کردمو گفتم: