من_بعدظهر بایدبرم ماشینمو بگیرم واسه سایت های دوستیابی بین المللی میرم خونه! میخواین بیاین بریم خونه ما؟ نمیدونم چرا رنگش پرید و با تته پته گفت: ن..نه خو..خونه نه بریم بیرون باشک نگاش کردمو گفتم: باشه بعد ظهر میام دنبالتون نفس راحتی کشیدو سرشو تکون داد علت هول شدنش هنوز برام مجهول بود دواز در سایت های دوستیابی بین المللی رایگان باز کردیم و رفتیم تو باچشم دنبال هستی گشتم نشسته بود کنار دوستاش! نگامو به سختی ازش جدا کردمو رفتم نشستم پشتش المصب مانتوی قرمز بهش میومد
سایت دوستیابی در ایران نیومده بود
سایت دوستیابی در ایران نیومده بود سایت های دوستیابی بین المللی نشست سمت راستم گفت: جزوتو بزار رو صندلی بغلیت این پسره االن میاد غر میزنه چرا برام جا نگرفتین سرمو تکون دادمو کاری که گفت انجام دادم سرمو که چرخوندم متوجه هستی شدم که برگشته و خیره شده بهم دلم لرزید چشماش برق میزد
سایت های دوست یابی بین المللی شلوغ بود و کسی حواسش به ما نبود
سایت های دوست یابی بین المللی شلوغ بود و کسی حواسش به ما نبود اروم گفتم: سالم خانوم لرز خفیف بدنشو حس کردم باصدای لرزونی که سعی داشت نلرزه گفت: سالم بعدشم برگشت سمت دوستش و چیزی گفت صدای ارتان باعث شد نگامو از هستی جدا کنم برگردم سمتش سایت دوستیابی در ایران: سالاااام رفیقای گلم بالبخند گفتم: سالم خود شیرین.باز نخوندی نه؟ سرشو خاروند و درحالی که سعی می کرد خودشو مظلوم نشون بده گفت: نه سایت های دوستیابی بین المللی من یکی حساب نکنا سایت های دوست یابی بین المللی چشم غره ای بهش رفت و گفت:
تو که هیچ وقت خیرت بهم نمیرسه برگشت سمتمو گفت: بردیا همچین لوس اسممو صدا زد که خندم گرفت و گفتم: باشه پررو حواسم هست لبخندی زدو برگشت سمت سامی زبونشو درآورد و گفت: یاد بگیر سایت های دوستیابی بین المللی رایگان سری به نشونه تأسف تکون دادو حرفی نزد با ورود استاد کالس ساکت شد و برگه های امتحان پخش! جوابا رو واس ارتان نوشتم و اروم گذاشتم رو میزش.ازجام بلندشدم و برگه رو تحویل دادم و رفتم سمت بوفه.سفارش قهوه دادم فکرم رفت سمت قبلنا بچگیه منو سایت های دوست یابی بین المللی.منو سامیار از ۴سالگی باهم دوست شدیم...تقریبا از ۲۰سال پیش که ما اومدیم تو این محله تا االن سامیار تک پسر خانوادشه۲۴...سالشه.. .چشماش ابیه...قدش ۱۹۸...
منو سایت های دوستیابی بین المللی هم قدیم فقط اون یکم پر تر از منه...پوستش برنزه ولبای قهوه ای با موهای خرمایی لخت منو سایت های دوستیابی بین المللی رایگان از ۷سالگی با سایت دوستیابی در ایران دوست شدیم...اونم مثه ما ۲۴سالشه...یه خواهر ۰ساله داره به اسم اتوسا که دوست صمیمی و هم دانشگاهی بهاره... ارتان قدش دوسه سانت از ما کوتاه تره...چشاش عسلیه..پوستش سفیده... سایت های دوستیابی بین المللی رایگان صورتیه... گاهی اوقات سامیار به شوخی میگه "خدا لحظه اخر پشیمون شده توروپسر کرده ریخت و قیافه ت کپه دختراس" هیچ کمون تا به حال عاشق نشدیم هرچند من راجب هستی به خودم شک دارم.. با اومدن بچها از فکر دراومدم ارتان نشست کنارمو گفت: بعدظهر بریم بیرون؟ سنگینی نگاه سامی روم بود ولی سرمو بلند نکردم سایت های دوست یابی بین المللی بریم! ارتان یه نگاه به من و یه نگاه به سامی انداخت با لحن مشکوکی گفت: چیزی شده؟چرا شما دوتا مشکوکین؟هان؟ سامیار پر حرص گفت: ارتان خفه پلیز وگرن میزنم با دیوار یکی شی ارتان اب دهنشو پر سروصدا قورت داد و تند تند سرشو تکون داد. بعد از خوردن قهوه مون از بوفه خارج شدیم