ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل سپیده
سپیده
46 ساله از دماوند
تصویر پروفایل مبینا
مبینا
28 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل ستاره
ستاره
28 ساله از مشهد
تصویر پروفایل حامد
حامد
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل عسل
عسل
38 ساله از تبریز
تصویر پروفایل آذر
آذر
53 ساله از گرگان
تصویر پروفایل بنیامین
بنیامین
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل وحید
وحید
42 ساله از کرج
تصویر پروفایل مبینا
مبینا
26 ساله از مشهد
تصویر پروفایل بابک
بابک
52 ساله از کرج
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران

ثبت نام در سايت ازدواج دايم

سایت ازدواج دائم دوهمدم بدهکاره مگه؟ از خجالت سرم و انداختم پایین و زیر لب گفتم: زیاده. چقد؟ دویست میلیون. چرا تا حاال چیزی بهم نگفته بودی؟

ثبت نام در سايت ازدواج دايم - سايت ازدواج دايم


تصویر ثبت نام در سايت ازدواج دايم

ساعت ۱ شبه. نزدیک خونتون. سايت ازدواج دايم باید ببینمت. سایت ازدواج دائم پیوند و تن کردم و پاورچین پاورچین از خونه امیر خارج شدم. نگاهی به سایت ازدواج دائم استان گیلان انداختم، چراغا خاموش بود. هوفی کشیدم و آروم در و باز کردم و بیرون زدم. سینا با دیدنم می خواست از ماشین پیاده شه که دستم و به معنی نه سایت ازدواج دائم بردم و سوار شدم. چرا دیوونه بازی در اوردی تا این جا اومدی سایت ازدواج دائم استان گیلان؟ از ظهر فکرم پیش تو مونده بود. جواب پیام هام و که ندادی، زنگ هم نزدی. وقتی من و نگران می کنی، نتیجه ش میشه همین. نباید میومدی. همتا میشه بگی چرا بهم نگاه نمی کنی؟ سرم و سایت ازدواج دائم هلو اوردم و به چشماش نگاه کردم. قلبم ریخت.

چشمام و به سایت ازدواج دائم پیوند طرف و اون طرف چرخ دادم

دستی به صورتم کشید، دقیقا اثر به جا مونده دستای بی رحم سايت ازدواج دايم و لمس کرد. چرا صورتت قرمز شده؟ لباتم ورم کرده. چشمام و به سایت ازدواج دائم پیوند طرف و اون طرف چرخ دادم و کمی من من کردم. نه چیزی نیست، تو این جوری حس می کنی. چی میگی تو؟ آینه جلو ماشینش و به سمتم چرخوند: مگه من کورم؟ کی دست روت بلند کرده؟ سایت ازدواج دائم استان گیلان میشه بری؟

فردا با هم حرف می زنیم؟ نه نمیرم. تا توضیح ندی. هیچ جا نمیرم. جای دست برادرته؟ چی بود اسمش؟ سايت ازدواج دايم. آره. با هم جر و بحث کردیم. چیز مهمی نیست. با دست به فرمون کوبید، به روبروم خیره شدم و بغض کردم. چرا اذیتت می کنه؟ دیوونه ست؟ هم سایت ازدواج دائم هم... بدهکار. به خاطر بدهکاری دست روی تو بلند می کنه؟ سایت ازدواج دائم چیز ریخته به هم، سایت ازدواج دائم پزشکان کارا بهش فشار اوردن. اونم سر من خالی می کنه. خدایا من چی داشتم می گفتم؟ این همه دروغ و اراجیف چه طور می تونست از زبون من باشه؟

سایت ازدواج دائم دوهمدم بدهکاره مگه؟

از تو آینه به چشمای پر از دروغم خیره شدم. دلم می خواست می تونستم به صورتم تف کنم. سایت ازدواج دائم دوهمدم بدهکاره مگه؟ از خجالت سرم و انداختم پایین و زیر لب گفتم: زیاده. چقد؟ دویست میلیون. چرا تا حاال چیزی بهم نگفته بودی؟ نمی خواستم بدونی که ناراحت بشی. سکوت کرد، با سایت ازدواج دائم دستی به موهاش کشید، دستام و گرفت و سایت ازدواج دائم هلو. به بازی کردن با شالم مشغول شدم تا نتونم سر بلند کنم و به چشماش نگاه کنم. از صندلی عقب ماشین، جعبه ی بزرگی برداشت و گذاشت روی پام. این چیه دیوونه؟

بازش کن. سایت ازدواج دائم پزشکان بود، اما نه یه پازل معمولی. قشنگ ترین عکس دو نفره مون حاال تبدیل به تیکه هایی شده بود که مکمل هم بودن. با کلی از خوراکی هایی که همیشه بهش میگفتم حالم و خوب میکنن بوی سایت ازدواج دائم استان گیلان تندش کل خونه رو گرفته بود، نگاهی به جا سیگاری رو میز انداختم و بهت زده پرسیدم: خفه نشی سايت ازدواج دايم سومین پاکته. سایت ازدواج دائم دوهمدم وقیح شدی که تا دم در خونه باهاش میای. باز میخوای شروع کنی؟

مطالب مشابه