ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل بابک
بابک
52 ساله از کرج
تصویر پروفایل عسل
عسل
38 ساله از تبریز
تصویر پروفایل وحید
وحید
42 ساله از کرج
تصویر پروفایل آذر
آذر
53 ساله از گرگان
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل بنیامین
بنیامین
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل ستاره
ستاره
28 ساله از مشهد
تصویر پروفایل حامد
حامد
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل مبینا
مبینا
28 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل سپیده
سپیده
46 ساله از دماوند
تصویر پروفایل مبینا
مبینا
26 ساله از مشهد

سایت دوهمدم جدید خارجی

سایت دوهمدم جدید نشسته بودن روی مبل و حرف میزدن. -به به! جمعتون جمعه؛ فقط گلتون کمه که سایت همسریابی بهترین همسر اومد! -خلمون کم بود!

سایت دوهمدم جدید خارجی - دوهمدم


تصویر سایت دوهمدم جدید خارجی

سالم مهرزاد جان! خوبم، چه خبرا؟ سالمتی؟ -قربانت! زنگ زدم بگم شرکت کارسودا که باهاش قرارداد بسته بودیم امروز قرارداد رو فسخ کردن. -وای! چرا؟ مگه از کار ما خوششون نیامده؟ -نه اینجوری نیست؛ سایت دوهمدم جدید اینکه از ساخت اون زمین منصرف شدند. -باشه، بقیه کارا چهجوری پیش میره؟ سایت همسریابی بهترین همسر داداش، من تو رو خیلی اذیت کردم! -این حرفها چیه؟ من و تو نداریم که! بقیه کارها خوبه. طبق برنامهای که داشتیم به موقع انجام میشن. خب آرشام جان کار و باری نداری؟ من برم یه قرارمهم دارم. -نه، موفق باشی سایت دوهمدم جدید! -قربانت خداحافظ! هوف! عجب ترافیکی شد! پیچیدم توی کوچه فرعی و به خونه برگشتم. آقا رجب مشغول کاشت گل برای باغچه بود. خیلی از این پیرمرد خوشم میاومد؛ همیشه من رو یاد بابا ارسالنم مینداخت.

هی جات خالی بابایی! -سالم سایت توران، خسته نباشین. -سالم پسرم، سالمت باشی. -تو هوای بارونی چرا وایسادین؟ بیاین داخل، بعدا هم میشه گل کاشت. -االن میام بابا جان! در سالن رو باز کردم.

سایت دوهمدم جدید نشسته بودن روی مبل و حرف میزدن.

ترالن و سایت دوهمدم جدید نشسته بودن روی مبل و حرف میزدن. -به به! جمعتون جمعه؛ فقط گلتون کمه که سایت همسریابی بهترین همسر اومد! -خلمون کم بود! این دختره آدم نمیشه! -خل که تویی و اون باال نشستی! -نه دیگه! من گلم، خلمون کم بود که تو هم اومدی. -یه وقت از زبون کم نیاریها! -اه بس کنین دیگه! سایت دوهمدم جدید کو مادر؟ -آخ ببخشید.

حواس که برای آدم نمیذارن. سالم به سایت همسریابی شیدایی گلم. خوبی خانم خانما؟ -قربونت برم خوبم. بیا بشین چایی بخور، خستگیات در بره. -گشنمه مامانی! شام نخوردین هنوز؟ -چرا ما خوردیم. بگو فرزانه غذات رو برات گرم کنه بخور و بعدش بیا باهات کار دارم. -چشم. غذام رو خوردم و رفتم ببینم سایت توران چیکارم داره. -خوب پسرم این هفتهای که پیش رومونه سه روز تعطیلی داریم. اون دو روز رو هم تو شرکت نرو تا مسافرت پنج روزهای بریم و برگردیم. دلمون توی این خونه پوسید! -آخه سایت همسریابی شیدایی تو که میدونی من تازه اول کارمه! خیلی هم کار عقب افتاده دارم، چهطوری کارم رو ول کنم و بیام مسافرت؟ -سایت توران این یه دو روز رو کار نکنی آسمون به زمین نمیاد که! فوقش دو روز بیشتر تو شرکت میمونی. -چی بگم؟

روی حرف شما که نمیشه حرف زد. چشم برنامههام رو چک میکنم با هم میریم هر جا که دلت خواست!

سایت همسریابی بهترین همسر خودمون بزنم

عمرت سایت دوهمدم جدید باشه پسرم، میخوام برم یه سر به سایت همسریابی بهترین همسر خودمون بزنم. از وقتی ارسالن رفته دیگه به اونجا سر نزدم. -باشه مامانی میریم آبادی! منم دلم برای اون باغهای فندق تنگ شده. -ای شکمو! باز اسم آبادی اومد تو یاد باغ مش غالم بدبخت افتادی! چهقدر پیرمرد از دست تو حرص میخورد. میرفتی باغ و فندقهاش رو میدزدیدی. صدای قهقه سایت توران بلند شد. -جیغ جیغو به چی میخندی؟ -به فندق دزدی تو بوزینه خان! چهقدر دلم میخواد با این دختر شیطنت کنم. -اگه تو هم جای من بودی و مزه اون فندقها زیر زبونت میموند مامانی رو کچل کرده بودی که بریم سایت همسریابی بهترین همسر! -اصوال من از هر چیزی خوشم نمیاد؛ اما باید امتحانش کرد. -بهت توصیه میکنم حتما امتحانش کنی. -اطاعت امر سایت همسریابی شیدایی! -مامانی من یکم خستهم میرم بخوابم. قربونت کاری باهام نداری؟! -نه پسرم، برو شبت بخیر! _شبت بخیر عزیزم، شبت خوش جیغ جیغو! -شبت نایس بوزینه جون! با خنده سر تکون دادم و به سمت اتاقم رفتم. از ماشین پیاده شدم و به منظره روبروم نگاه کردم. چهقدر زیبا بود!

مطالب مشابه