همسریابی آغاز نو جدید گرفت
با دست قهوه ای همسریابی آغاز نو پنل کاربری لباس ابریشمی ایزابل را لمس کرد. تماس انگشتانش با ابریشم نرم احساس عجیبی در اپلیکیشن همسریابی آغاز نو ایجاد کرد. هرچند که همسریابی آغاز نو تماس بسیار اندک بود ولی ایزابل متوجه شد و به طرف او برگشت و لبخند شیرینی به او زد. دختر ول گرد کوچک که فهمید رازش کشف شده در یک لحظه قیافه ابلهانه ای به همسریابی آغاز نو جدید گرفت و حالت های نمایشی به صورتش داد که یک هنر پیشه کار آمد اگر می توانست شبیه آن نقش را بازی بکند خیلی از خودش راضی می شد. بعد مژه های بلندش پایین آمد و چشمانش روی هم افتاد، به پشتی نیمکت چوبی تکیه داد و باز بخواب عمیقی فرو رفت. خواجه ' شیری گیرِی ' صاحب مهمان خانه با صدای بلند به مهمانانش توضیح می داد که اگر فقط یکی دو روز زودتر آمده بودند او اطعمه و اشربه زیاد و متنوعی داشت که با آن از میهمانان همسریابی آغاز نو جدید پذیرایی کند.
او اسامی انواع و اقسام خوراک ها را ردیف کرد که شکی در همسریابی اعازنو نبود که اکثریت قریب به اتفاق همسریابی اعازنو فقط در فکر او جای داشت. او مؤکدا اظهار می کرد که در روز پیش اشخاص صاحب نام و برجسته در همین محل تمام خوراکی های او را مصرف کردند و چیزی باقی نگذاشتند.
بالاخره ستمگر تصمیم گرفت که او را متوقف و بدنیای وقعیت برگشت دهد. سؤآل ستمگر روشن بود. در همسریابی آغاز نو سایت لحظه برای خوردن چه داری؟ خواجه شیری گیری مجبور شد اعتراف کند که او فقط میتواند به همسریابی اعازنو سوپی ارائه کند که در آن نواحی به آن ' گاربور ' می گویند. ما قبلا خوانندگان همسریابی آغاز نو جست و جوی کاربران را با همسریابی آغاز نو سایت سوپ در قلعه بارون دوسیگونیاک آشنا کرده ایم. علاوه بر همسریابیآغاز نو صفحه اصلی سوپ، قدری ماهی نمک سود، مقداری ژامبون و مقادیر زیادی شراب آماده شد که که بر اساس نظر صاحب مهمان خانه غذایی در خور پادشاهان بود. مسافران خسته ما چنان گرسنه بودند که حتی همسریابی آغاز نو صفحه اصلی غذای محقر برای همسریابی اعازنو جالب بود.
مستخدم همسریابی آغاز نو سایت مهمان خانه بود
وقتی ' میونت ' ترش رو و لاغر که تنها مستخدم همسریابی آغاز نو سایت مهمان خانه بود اعلام کرد که غذا آماده است مهمانان منتظر اعلام دوم نشده و همگی به طرف غذا هجوم بردند. آنها هنوز در سر جای همسریابی آغاز نو پنل کاربری پشت میز قرار داشتند که صدای پارس سگ و صدای نعل یک اسب از بیرون شنیده شد. لحظه ای بعد صدای سه ضربه متوالی بر روی درب مهمانخانه شنیده شد. میونت با سرعت بیرون دوید که در را باز کند. یک اصیل زاده وارد شد که تعدادی سگ همراه اپلیکیشن همسریابی آغاز نو بودند. سگ ها طوری برای ورود به اطاق عجله داشتند که کم مانده بود مستخدمه بینوا را سرنگون کنند.
آن ها مستقیما به اطاق غذاخوری آمده و در حالی که از سر و کول همدیگر بالا میرفتند چشمشان به بشقاب های استفاده شده که در گوشه ای چیده بودند افتاد و شروع به لیسیدن همسریابی آغاز نو کردند. صاحب سگ ها تازیانه ای در دست داشت که بی هدف بدون همسریابی آغاز نو که تمایزی بین بی گناه و گناهکار قائل شود آن را بر سر سگ ها فرود آورد. تاثیر شلاق آنی و کامل بود. سگ های درنده، بی صدا هر یک به زیر نیمکت ها پناهنده شدند.
بعضی بلافاصله به خواب رفته و بقیه با زبا نهایی که از دهانشان خارج شده بود سر همسریابی آغاز نو جست و جوی کاربران را روی دست هایشان گذاشته و از ترس کوچک ترین حرکتی نمی کردند.