ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل صفورا
صفورا
31 ساله از کرمانشاه
تصویر پروفایل صحرا
صحرا
28 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل حسین
حسین
42 ساله از سیرجان
تصویر پروفایل رحیم
رحیم
53 ساله از کرج
تصویر پروفایل مایا
مایا
32 ساله از تهران
تصویر پروفایل نوشین
نوشین
52 ساله از اهواز
تصویر پروفایل ماریا
ماریا
48 ساله از گرگان
تصویر پروفایل کیارش
کیارش
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل مسعود
مسعود
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل مونا
مونا
32 ساله از قم
تصویر پروفایل بیتا
بیتا
37 ساله از شیراز
تصویر پروفایل سحر
سحر
33 ساله از قزوین

شبکه صیغه در تهران

شبکه صیغه الکی و غیر واقعی بود؛ اما نیست... سرم رو بهطرفش چرخوندم و گفتم: عینکش رو از چشمش برداشت. اینطوری رنگ چشمهاش رو واضحتر میتونستم

شبکه صیغه در تهران - شبکه صیغه


سایت شبکه صیغه در تهران

لبم رو با شبکه صیغه پاک کردم و برگشتم نگاهش کردم. بدون اینکه غافلگیر بشه همونطور خیره به نگاه کردنش ادامه داد. حالت معمولیم رو حفظ کردم و پرسیدم: -توی صورتِ من دنبال چی میگردی؟ لبخند کجی زد که بیشتر به پوزخند شبیه بود. جواب داد: -صیغه موقت انلاین اون عشقی که توی چشمهات گم کردم. لبم رو از داخل گزیدم. رو ازش برگردوندم و گفتم: -تالش بیخود نکن. چیزی گیرت نمیاد. و تکیه دادم. نیشخند صداداری زد و به صندلیش تکیه داد.

شبکه صیغه گفت: راستش نمیدونم که چرا یکهو این تصمیم رو گرفتم؛ اما گرفته بودم. تصمیم گرفتم یکبار برای آخرینچیشد که به صیغه موقت انلاین رسیدیم؟ بار باهاش جروبحث نکنم و کار به توهین و بیاحترامی نکشه. میخواستم خیلی عاقالنه بهش بفهمونم که دیگه صحبت درموردش فایدهای نداره. گفتم: -یعنی خودت نمیدونی؟ دستش رو روی دستهی صندلی مشترکمون گذاشت و گفت: نمیدونم! کلمهای که یک نوع راه فرار از سوال طرفته. این نمیدونم کامال دروغه؛ چون میدونی؛ امانمیدونم. نمیخوای بدونی.

صیغه موقت انلاین دروغ بود

دلت میخواد اون چیزهایی که صیغه موقت انلاین دروغ بود. شبکه صیغه الکی و غیر واقعی بود؛ اما نیست... سرم رو بهطرفش چرخوندم و گفتم: عینکش رو از چشمش برداشت. اینطوری رنگ چشمهاش رو واضحتر میتونستم ببینم. تکیهی سرش رومیدونی. تو با وجود هلیا نباید دلبستهی من میشدی و من رو دلبستهی خودت میکردی. از صندلی گرفت و به سمتم چرخید.

گفت: -کانال ازدواج موقت با عکس توی زندگی من نبود. شبکه اجتماعی صیغه زدم و گفتم: -اما دیروز چیز دیگهای میگفتی. عصبی گفت: -دیروز چرت گفتم. نگاه چند نفر به سمتمون چرخید. با اخم گفتم: -اگه میخوای سروصدا کنی همون بهتره که حرف نزنیم. دستش رو به صورتش کشید و گفت: -دیروز حرف مفت زدم. صیغه موقت انلاین کن نمیخواستم که اون حرفها رو بزنم. نیشاشک توی چشمهام نشست. گفتم: -اما اون حرفها، من رو شکست. دستی به چشمهام کشیدم تا نماشک از بین بره. ادامه دادم: -حرفها مفت بود؟ قبول. حرکت آخرت چی؟ مفت نبود. اون زیادی میارزید. مگه نه؟ چشمهاش رو روی هم فشرد. گفت: -کی بهت گفت بیای پشت کانال ازدواج موقت با عکس جواب دادم: -چه فرقی میکنه؟ -اگه فرق نمیکرد نمیپرسیدم.

شبکه اجتماعی صیغه دست به یکی کردن که تو رو پیش من خراب کنن؟

با اخم گفتم: -میخوای به کجا برسی؟ به اینکه سام و شبکه اجتماعی صیغه دست به یکی کردن که تو رو پیش من خراب کنن؟ مثال چه چیزی بهشون میرسه؟ نگاهی به پشت سر انداخت و نزدیکم شد و آروم گفت: -کانال ازدواج موقت با عکس بهشون میرسه؟ تو بیخیال من میشی و هلیا با آرامش بیشتری بهم نزدیک میشه. شبکه صیغه هم که. .. به مسخره ادامه داد: -عالقهی شدید قلبی به شما داره به هدفش نزدیکتر میشه. با چشمهای گرد دستم رو جلوش گرفتم و گفتم: -واستا واستا! معلوم هست چی میگی؟ اخم کردم. چیزی که شنیده بود رو نمیتونستم هضم کنم. چه عالقهای؟ چه کشکی؟ من و شبکه اجتماعی صیغه حتینفهمیدی؟ نگو که نفهمیدی؛ چون از تو بعیده. دیگه از سام ضایعتر که پیدا نمیشه. صحبت کردن کانال ازدواج موقت با عکس هم با جروبحث بود. این اصال امکان نداره. باز ایمان مخش عیب پیدا کرده و برای گندی که زده داره بهانهتراشی میکنه! رو ازش گرفتم و گفتم: -شبکه اجتماعی صیغه بزرگ شو. چرا میخوای با اتهام به دیگران، گ ناه خودت رو کوچیک جلوه بدی؟

مطالب مشابه