ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل مجتبی
مجتبی
41 ساله از مشهد
تصویر پروفایل نوشین
نوشین
52 ساله از اهواز
تصویر پروفایل سُرمه
سُرمه
42 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل مهناز
مهناز
30 ساله از دماوند
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
29 ساله از نهاوند
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
28 ساله از اسلامشهر
تصویر پروفایل سامان
سامان
42 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل رویا
رویا
39 ساله از شیراز
تصویر پروفایل محمد
محمد
37 ساله از مشهد
تصویر پروفایل امیر
امیر
39 ساله از شیراز
تصویر پروفایل ماهایا
ماهایا
31 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهشید
مهشید
21 ساله از رشت

لینک سایت همسریابی دولتی

سایت همسریابی دولتی به قدری از واکنش من خوشحال شده بود که اذعان داشت، حرفهایش در رابطه با و یگانه پرستی در وجود من اثر کرده و از این موضوع خوشحال بود

لینک سایت همسریابی دولتی - همسریابی


تصویر لینک سایت همسریابی دولتی

و من میدانستم که برای تحریک کردن احساسات کیانوش همچین کاری میکند. چند روزی که در دانشگاه می امدم به قدری تبریکات و جریانات ازدواجم دیگران رو شکه کرده بود که من و سایت رسمی همسریابی دولتی تا به حال نتوانسته بویدم راجع به ان شب مهمانی نگار و حامد صحبت کنیم. تا اینکه چند روز بعد این اتفاق افتاد و در حالی که به همراه سایت همسریابی دولتی در سلف دانشگاه به خوردن غذا مشغول بودیم سایت رسمی همسریابی دولتی باب صحبت را باز کرد و از ان شب گفت و در حالی که میخندید و چشمانش رو به طرز جالبی گرد کرده بود گفت: -پاییز به جون خودت به قدری از صحبت های یگانه عصبی شده بودم که دلم میخواست به اون میفهموندم که تو پسرهایی رو که وضع مالی مناسبتری رو هم نسبت به سروش داشته اند

رو پس زدی و پشیزی برای ثروت سایت همسریابی دولتی ایران نیستی. اما از این ترسیده بودم که این حرفم باعث تحریک شدن دیگران و ایجاد شبه ای در بین خانم ها بشه و از این رو به جای تو جواب دادم.

سایت همسریابی دولتی راه اندازی شد که لبخندم رو دید

بعد از شنیدن حرفهای او لبخند زدم و سایت همسریابی دولتی راه اندازی شد که لبخندم رو دید با قیافه ای حق به جانب دستش رو جلوی صورت من و بنفشه تکان داد و گکفت: خنده ام گرفت و بنفشه با شوق و ذوق انگار که خبری مهیج دارد رو به سایت همسریابی دولتی شروع کرد به تعریف کردن قضایا. منای ای ای... ببنیم اینجا چه خبره؟

شماها از چی حرف میزنید که من از اون بیخبرم؟ که خودم ان شب انجا حضور داشتم اما شنیدن حرفهای بنفشه شوقی دیگر داشت او از دید خودش تمام اتفاقات رو برای سایت همسریابی دولتی راه اندازی شد تشریح میکردو من هر لحظه به تغییر چهره او دقت میکردم در ابتدای صحبت های بنفشه چهره بهار در هم رفت و گاهی هم از عصبانیت صورتش منقبض میشد

سایت همسریابی دولتی ایران با خنده و ذوق میگفت خوب

زمانی که بنفشه صحبتهای خودش رو گفت سایت همسریابی دولتی ایران با خنده و ذوق میگفت خوب. بنفشه با لذت خاصی زمانی که حرفهایش تمام شد ادامه داد: -اما خودمونیما پاییز هر ان منتظر بودم که به جون یگانه بیفتی و تا میخوره کتکش بزنی و منم همراهیت کنم اونوقت یه دعوای خفن راه می انداختیم. و بعد کش و قوسی به بدنش داد

گفت: -سایت رسمی همسریابی دولتی دلم لک زده واسه یه دعوا.... و بعد با خنده ضربه اهسته به روی سرم وارد کرد و گفت: -که تو خاک توسر به جای دعو با ارمش جوابش رو دادی. و بعد باز هم خندید و گفت: -اما خودمونیما خفن حال کردم. سایت همسریابی دولتی نبودی ببینی چطوری پوز یگانه رو مالید به خاک. هر لحظه دلم میخهواست با صدای بلند تشویقش کنم و براش دست بزنم اما به جای دست زدن با عالقه به خیط شدن یگانه نگاه کردم. سایت همسریابی دولتی ایران دستی به صورتش کشید و در حالی که میخندید گفت: -به نظر من عاقالنه ترین کار رو انجام داده.

اینجور ادمها رو باید با کم محلی داغون کرد نه با دعوا بنفشه خانم... بنفشه دستانش رو به حالت تسلیم جلوی صورتش گرفت و من با خنده در جواب سایت همسریابی دولتی راه اندازی شد گفتم: -اخه ابجی جونم سوسکه به بچش میگه قربون دست و پای بلوریت برم من مادر. با این جمله معروفم هم سایت رسمی همسریابی دولتی و هم بنفشه به شدت خندیدن و من هم به خنده افتادم. سایت همسریابی دولتی به قدری از واکنش من خوشحال شده بود که اذعان داشت، حرفهایش در رابطه با و یگانه پرستی در وجود من اثر کرده و از این موضوع خوشحال بود و باز هم از من میخواست که حتماً در سایت همسریابی دولتی ایران شرکت کنم و بیشتر از عرفان بفهمم. روزها پشت سر هم برای من و سروش میگذشت و هیچ گاه در این مدت با هم سایت همسریابی دولتی راه اندازی شد در هیچ زمینه ای ندشاتیم به قدری زندگی اروم و خوبی داشتیم که هر دو لذت میبردیم من همراه خانه داری به درسم و دانشگاه هم میرسیدم. تنها زمانی که بی کار میشدم

مطالب مشابه