ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل وحید
وحید
42 ساله از کرج
تصویر پروفایل مبینا
مبینا
28 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل بنیامین
بنیامین
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل مبینا
مبینا
26 ساله از مشهد
تصویر پروفایل نازنین
نازنین
47 ساله از تهران
تصویر پروفایل حامد
حامد
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل شهلا
شهلا
35 ساله از تهران
تصویر پروفایل بابک
بابک
52 ساله از کرج
تصویر پروفایل ستاره
ستاره
28 ساله از مشهد
تصویر پروفایل آذر
آذر
53 ساله از گرگان
تصویر پروفایل سپیده
سپیده
46 ساله از دماوند
تصویر پروفایل عسل
عسل
38 ساله از تبریز

لینک مستقیم اهنگ شاد ریمیکس رادیو جوان

آهنگ ریمیکس رادیو جوان شاد با لبخند نگاهش را به همراز دوخت و در جواب پدر زنش گفت: درسته، اما می دونید که من و همراز هم دیگه رو دوست داریم

لینک مستقیم اهنگ شاد ریمیکس رادیو جوان - اهنگ شاد


تصویر اهنگ شاد ریمیکس رادیو جوان

ظاهرا اوضاع کارخانه چندان خوب نبود و این را اهنگ شاد ریمیکس رادیو جوان قبال گفته بود و حال به هم ریخته ی این مدت ریمیکس اهنگ رادیو جوان نیز همین را اثبات میکرد. آهنگ ریمیکس رادیو جوان شاد بود اوضاع بهتر شود چرا که پدرش کم برای آن کارخانه زحمت نکشیده بود، جوانی و عمرش را پای آن کارخانه و پیبدتش گذاشته بود. میز را چید و از آشپزخانه بیرون رفت و غر زد: این جا هم شما دوتا بی خیال کار نمیشین؟ بیاین شام. ریمیکس اهنگ رادیو جوان خندهاش گرفت و گفت: خیلی خب، غر نزن که اومدیم.

پاشو هیراد جان. اهنگ رادیو جوان شاد هم با لبخندی از جا برخاست و همراه یکدیگر سر میز آمدند. اهنگ شاد ریمیکس رادیو جوان کنار همراز نشست و ابتدا بشقاب او را برداشت و کفگیری برنج به همراه قیمه بادمجان خوش رنگ و بوی دستپخت مهرنوش را برایش کشید. با لبخندی از او تشکر کرد و با اشتها مشغول به خوردن شد. کمی که گذشت

آهنگ ریمیکس رادیو جوان شاد قاشق و چنگال را داخل بشقاب گذاشت

آهنگ ریمیکس رادیو جوان شاد قاشق و چنگال را داخل بشقاب گذاشت و دست از خوردن کشید گفت: میدونم شاید االن وقتش نباشه و بهتره بزرگترا در این مورد صحبت کنند اما االن میخوام در ارتباط با موضوعی باهاتون حرف بزنم. مهرنوش سری تکان داد و گفت: بگو پسرم، راحت باش. نگاهی سمت همراز انداخت و گفت: میخواستم با اجازهی شما و اگه همراز جان هم موافق باشه، عروسیمون رو یه کم جلو بندازیم.

ریمیکس اهنگ رادیو جوان با آرامش ذاتیاش پرسید

متعجب نگاهش کرد. چرا قبال در این مورد چیزی نگفته و این قدر ناگهانی این تصمیم را گرفته بود؟ ریمیکس اهنگ رادیو جوان با آرامش ذاتیاش پرسید: چه طور؟ تو که قبال از این موضوع چیزی نگفته بودی و قرار بود چند ماه دیگه عروسی کنید. آهنگ ریمیکس رادیو جوان شاد با لبخند نگاهش را به همراز دوخت و در جواب پدر زنش گفت: درسته، اما می دونید که من و همراز هم دیگه رو دوست داریم و به نظرم بهتره زودتر بریم سر خونه زندگیمون. سپس نگاهش را به همراز دوخت تا جواب او را بداند. - نظرت چیه همراز جان؟ نگاهی به پدر و مادرش انداخت.

از اهنگ شاد ریمیکس رادیو جوان مخالفتی نمیدید و میدانست اگر نظرش هم با اهنگ رادیو جوان شاد یکی باشد، آن دو نیز مخالفت نخواهند کرد. موهای چتری و کوتاهش را از صورتش کنار زد. یک دفعه موضوع را بیان کرده بود و کمی فکر نیاز داشت که هیراد از مکثش متوجه شد و گفت: البته اهنگ شاد ریمیکس رادیو جوان الزم نیست جواب بدی، یه کم فکر کن. اگه موافق باشی که تا ماه دیگه مراسم رو بگیریم. سری به نشانه ی موافقت تکان داد و چیزی نگفت. شام را که خوردند، میز را جمع کرد و ظرف ها را داخل ماشین ظرفشویی چید و پیش بقیه رفت. آهنگ ریمیکس رادیو جوان شاد کنارش برای او جا باز کرد که لبخندی زد و سمتش رفته و کنارش نشست. ریمیکس اهنگ رادیو جوان هم با لبخندی به دختر و دامادش نگاه میکرد. - من مشکلی ندارم با اینکه عروسیتون جلو بیفته. رو به همراز اضافه کرد: به هر حال میدونی که من چه قدر آرزوی دیدنت تو لباس عروس رو دارم. خیالم از تو که راحت شه دیگه هر چی واسم پیش بیاد مهم نیست. معترض گفت: بابا! باز شروع کردین؟ اهنگ رادیو جوان شاد هم گفت: این حرفا چیه کوروش خان؟

مطالب مشابه