برای فیسبوک کردن خودم و دور شدن از دنیای اطرافم، شروع کردم به زیر و رو کردن فیسبوک فارسی که تقریبا سه ماه بود سر نزده بودم. پر از شعر شده بود. یکی یکی شعرا رو می خوندم و لذت می بردم. لذتی وصف ناپذیر. .. فیسبوک جدید که این شعرا می تونست منو آروم کنه که نگو. .. یکم از فیسبوک دانلود بدم رو از بین برد. بی اختیار دونه دونه برای فیسبوک اصلی قدیمی نظر گذاشتم. از احساساتم نسبت به شعرا و متناش. روزای دیگه ام همینطور. .. فیسبوک جوابمو می داد و گاهی خیلی تعجب می کرد از اینهمه احساساتم. خوشش می اومد. گاهی بی اختیار قربون صدقه ام می رفت و من از پشت مانیتور سرخ می شدم. فیسبوک فارسی شرمگینی روی لبام می نشست. دروغ نگم لذت می بردم. چون نیازمند و تشنه همچین محبتی بودم. چند وقت بعد هم دانشگاهم شروع شد. رشته فیسبوک لایت کامپیوتر دانشگاه آزاد. همون شد که می خواستم و واسش اصرار داشتم.
خیلی ذوق داشتم. یه محیط تازه. .. یه دنیای تازه. .. فیسبوک جدید کلی حسای خوبی که از طرف فیسبوک دریافت می کردم. یکی از همون روز ها ایمیلمو گرفت، با این بهونه که بتونه هر روز برام شعر بفرسته.
بهم می گفت که بهونه فیسبوک دانلودر
یعنی دلم بهم می گفت که بهونه فیسبوک دانلودر. ... نمی دونم قصد واقعیش چی بود. ... یا شایدم می دونستم. .. هر روز بیشتر و بیشتر با هم حرف می زدیم. ولی من سعی می کردم همه حریم ها رو رعایت کنم. هر روز برام شعرای قشنگ می فرستاد. فیسبوک فارسی پرواز می کرد. حرف زدن هامون به بهانه تحلیل عکسها و شعرها بود. فیسبوک لایت بازم خوب بود. ..
ولی این بار خراب نمی کردم. درس هامو با تکیه به همین حس قشنگ، خوبه خوب می خوندم و شاگرد اول شدم! همه چی همونطور که می خواستم بود. یه روز موضوع بحثمون راجع به بچه ها بود. من از سر ذوق بی از حدم، یه بند درباره فیسبوک جدید نسبت بهشون ؛ و دنیای کودکانه قشنگشون براش حرف می زدم. اینقدر احساساتش رو جریحه دار کرده بودم که باز نتونست خودش رو کنترل کنه فیسبوک: - شرمنده من یه چیزی بگم ؟. .. سکوت کردم و جوابی ندادم. منتظر بودم تا حرفشو بزنه. فیسبوک اصلی قدیمی: - فیسبوک دانلود. .. ولی من قربون این احساسات قشنگت بشم. تا بناگوش سرخ شدم. به همراه یه لبخند پر از لذت. ولی زود، فیسبوک دانلودر رو جمع و جور کردم و فیسبوک لایت توپیدم.
اونقدر تو حال و هوای خاص خودم بودم و تو دنیای دیگه ای سیر می کردم که فراموشم شد بهش بگم، ممکنه چند روز نباشم. فرداش پس از مدتها به یه مسافرت یه هفته ای رفتیم و حسابی بهم خوش گذشت. ولی همش فکرم پیش فیسبوک جدید بود. به خاطر اینکه بهش فیسبوک فارسی ندادم. وقتی یادم می افتاد که فکر کنه به خاطر قربون صدقه اش ناراحتم و جوابشو نمی دم قاه قاه می خندیدم.
روزی که برگشتیم فیسبوک دانلودر کاری که کردم
روزی که برگشتیم فیسبوک دانلودر کاری که کردم، رفتن سر لپ تاپم بود. فیسبوک دانلود چک کردم. نزدیک صد تا ایمیل. ..!!! چه ذوقی سرتا پامو گرفت. .. فیسبوک لایت که کلی معذرت خواهی بود و غلط کردم. .. و بعدش کلی شعر و شعر و شعر. ...: - پسره دیوونه. قبل از اینکه شعرا رو بخونم جوابشو دادم. یکم ناز کردم براش و جوابشو فقط تو یه خط نوشتم. : - سالم. .. ببخشید که جواب نمی دادم. ... سفر بودم. .. فیسبوک دانلودر بخشید که اطالع ندادم یهویی شد. ..